انديشه قصرشيرين
 
سياسي ،اجتماعي، فرهنگي

اندیشه قصرشیرین " ... و شگفتا که نه فرماندار ، نه معاون عمرانی‌اش ، نه بخشدار و نه رئیس اداره آب تاکنون هیچ نگفته‌اند جز هیچ ! به فاصله دو روز ، یک دیار ، به سوگ دو نوباوه‌ای نشسته که شاید، اگر بزرگ می‌شدند،

بزرگی می‌کردند؛ اگر جانشان ایمن می‌ماند، امان می‌آوردند برای طایفه‌ای؛ اگر قربانی شرایط نمی‌شدند، جان قربانیانی بی‌شمار را نجات می‌دادند و اگر و اگر و اگر و... . بی‌گمان خطای انسانی عاملی مهم در حوادث پیش‌آمده بوده و نمی‌توان از آن چشم پوشید؛ اما نمی‌شود از کنار قضیه به همین قصور گذشت.

آب اگر زلال می‌بود و در دست‌رس، شاید امروز جهان یک "ئاگرین" و یک "ریان" بیشتر می‌داشت و کلید گنج فریدون رخت برنمی‌بست از لبان خانواده‌هایشان. آن عصمت خردسال، چه می‌دانست که بهای مَشکی آب ، جانی است تازه نفس؛ آن ناچشیده طعم تجربه چه می‌دانست که مدت‌های مدیدی است که عناصر را به اضدادشان نمی‌شناسند وگرنه برای رهایی از آتش، به آب پناه نمی‌برد؛ که آب را نه بحران آب، که ناکاردانی مسئولانی بی‌درد بسته است.

قرن‌هاست که بر آب بسته بر هفتادودو تن، مرثیه می‌خواند تاریخ؛ بر آب بسته بر اهالی "ده‌شت زهاو" چه کسی باید روضه بخواند؟ تا کی باید زانوی ماتم در بغل بگیریم برای عزیزانمان که در جاده‌های بی‌کفایتی از دست می‌روند و در پشت لوله‌های زنگ‌زده عمرشان به تاراج می‌رود در طلب جرعه‌ای آب.

حال هیچ یک از ما خوب نیست؛ نه تنها از گرانی و تورم و تنگنای معیشت که بیشتر از آن ، از دست سیاست‌زدگی و نه برجای بودن مسئولینمان. خوابتان آسوده باد ای خواب‌گرانان که ما ملت نیز نه تنها خوابیده‌ایم بر زخم‌هایمان، که مشتی رند نیز نشسته‌اند به عادی‌سازی این فاجعه.

... و شرم بر قلمی که به جای وصل به اندیشه ، آویزان جیب است؛ یا در ورای ساده‌لوحی‌ای کودکانه ، "باکستر"وار فرسوده می‌شود ؛ بی هیچ حاصلی. ... و شگفتا که نه فرماندار ، نه معاون عمرانی‌اش ، نه بخشدار و نه رئیس اداره آب تاکنون هیچ نگفته‌اند جز هیچ! والسلام علی من اتبع الهدی!/ واحه


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ توسط اردشير ردگاه