انديشه قصرشيرين
 
سياسي ،اجتماعي، فرهنگي

اندیشه قصرشیرین " شاید امروزه به واسطه بسیاری از اتفاقات و در زمانی که خاورمیانه بیشتر از همیشه، بوی جنگ و دشمنی می‌دهد و دعواهای ایدئولوژیکی که مهمترین شاخصه‌ی آنها، دشمن سازی است، خاورمیانه را تیتر یک ناامنی و تنش در دنیا کرده است، دم زدن از اصلاحات، باور پذیری خود را از دست داده و نوعی بی انگیزگی نیز بر اصلاح طلبان حاکم شده است.

اما باید بپذیریم که در یک دوره‌ی هشت ساله در زمان آقای خاتمی به این باور رسیدیم که می توان چهره‌ای نرم، صلح طلب، اهل مدارا و گفتگو، تنش زدا، پاک دست و قانون مدار را به دنیا نشان داد

دوران آقای خاتمی ظرفیت‌های تازه ای از مشارکت اجتماعی را بعد از مشارکت ملی در دوران جنگ و این بار در تقویت جامعه مدنی باز کرد. دوران خاتمی یادآور عالی‌ترین روابط ایران با کشورهای عربی و اروپایی بود، پایان بسیاری از قانون گریزی‌ها و قانون شکنی‌ها و پایان بسیاری از محدودیت های اجتماعی و سیاسی بود.

بدون شک اگر دوران خاتمی با همان رویکرد ادامه می یافت امروز جامعه ایران به این حد از بی‌اعتمادی نرسیده بود و این حد از انزوا را شاهد نبودیم. دنیای امروز دنیای گفتگو و مداراست دنیای دور یک میز نشستن و گفتگو کردن است. دوران شاخ و شانه کشیدن در پشت میکروفون ها که دستاوردی جز تضعیف ساختارها و باورها ندارد به سر آمده. افسوس که بسیاری تحمل آن دوران را نداشتند و فضای آرام آن روزها را به بحران تبدیل کردند و روند رو به رشد کشور را قربانی به دست گرفتن قدرت به هر قیمتی کردند تا اصلاحات مسیر خود را ادامه ندهد و احمدی‌نژاد برای به باد دادن تمام آن دستاوردها به تنهایی کافی بود.

بدون شک نظام، قدر دوران خاتمی و مشارکت و اعتمادی که در جامعه به وجود آمده بود و قدر احترامی که ایران در جامعه بین‌الملل به دست آورده بود را ندانست. همان خاتمی که هنوز آن قدر احترام دارد که سرنوشت انتخابات مجلس و خبرگان را با یک کلمه تغییر می‌دهد.

اما امروز به کجا رسیده‌ایم؟ به جایی رسیده‌ایم که اصولگرایان باور دارند که هر چه مشارکت کمتر باشد امکان پیروزی‌شان بیشتر است و برای آن هم دست به هر کاری می‌زنند و اصلاح طلبان هم در بی انگیزگی و بی تفاوتی به سر می برند و جامعه هم میلی به بازگشت نشان نمی‌دهد و اینها همه نشانه‌های خوبی نیست. دوران روحانی هم به گونه‌ای رفتار شد که به سرمایه‌های اجتماعی اصلاح طلبان بقبولانند که جریان اصلاحات کارایی خود را از دست داده است.

من خاتمی را دوست دارم او مانند بسیاری از سیاست مدارانی که در ذهن مردم‌شان مانده‌اند تفاوت‌های بارزی داشت. سیاست را از دریچه‌ی فرهنگ و اخلاق نگاه کرد و گفتگو را معجزه‌ی موفقیت می‌دانست.به آزادی آنگونه اعتقاد داشت که در باورش نهادینه شده بود. شیفته‌ی قدرت نبود که تا همیشه برای آن تلاش کند. حتی زمانی هم که به انزوایش کشاندند باز هم با مردم ماند. مطمئنا هیچ جامعه‌ای از اصلاحات، آسیب ندیده است اما اصلاحات، چون عرصه را برای عده ای تنگ می‌کند همیشه پیروز نمی‌شود و یکی از تاکتیک‌هایی که برای ناکارآمد جلوه دادن اصلاحات به کار می‌رود ناامید کردن جامعه از ادامه و آینده‌ی آن است. آنچه که امروزه شاهد آنیم.


ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۹ توسط اردشير ردگاه